یکی میرود، یکی می ماند...

یکی میرود، یکی می ماند

کسی که رفته، با چیزهای تازه مواجه می شود

آنکه جا مانده، ممکن است با آدم تازه ای آشنا شود

اما انتظار برگشتن کسی که رفته، دائم توی ذهنش وول میزن  ادامه مطلب ...

همه ایستاده بودند...

همه ایستاده بودند
حتی یکی نمیتوانست بنشیند

انتظار است دیگر، لعنتی...
مثل بی خوابی، 
ادامه مطلب ...

نمی توانم با " کمی دوست داشتن " زندگی کنم

نمی توانم با " کمی دوست داشتن " زندگی کنم
من " دوست داشتنِ زیاد " می خواهم
دوست داشتنِ تمام و کمال
یک جور غرق شدن... 
ادامه مطلب ...