خاطره ها را که نمیشود گلچین کرد
هرکدامشان که دلش خواست سرش را می اندازد پایین و می آید به خانه
و می رود توی اتاق و دراز میکشد روی تخت
و منتظر می ماند خوابم بیاید ادامه مطلب ...
معشوق دیر کرده ی مردی
در قرن بیست و یک بودن
می تواند
حزن انگیزتربن چهره ی عشق باشد...
ادامه مطلب ...
بعضی آدمها برایمان
یک استکان چای داغند
در مسافرخانه ای بین راه
شبی برفی...
ادامه مطلب ...
بیدار می شوی
به خودت صبح بخیر می گویی
برای خودت چای می ریزی
تکیه می دهی به خودت
ادامه مطلب ...