آمدی گریه کنی شعر بخوانی بروی...

آمدی گریه کنی شعر بخوانی بروی

نامه ای خیس به دستم برسانی بروی

در سلام تو خداحافظی ات پیدا بود

قصدت این بود از اول که نمانی بروی 

فردا صبح بیدار می شوم...

فردا صبح بیدار می شوم

و فراموش می کنم بارها دوستت داشته ام

کنار پنجره می ایستم

به تماشای کودکانی که عادت دارند 

ﺯﻥ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩاﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ...

ﺯﻥ ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ

ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻭ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻦ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ...

ﭘﺲ ﺍﯼ ﻣﺮﺩ، ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺵ 

نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است...

نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است

به خیسی چمدانـی کـــه عازم سفر است

من از نگاه کلاغـــی کـــه رفت فهمیدم

که سرنوشت درختان باغمان تبر است

"سید مهدی موسوی"

کانال تلگرام

http://telegram.me/sherhayekhandenashode

دلخوشیم که در نیمه ی تاریک دنیا...

دلخوشیم که در نیمه ی تاریک دنیا

کسی ما را گم کرده است

و دارد در به در

دنبالمان می گرد..