نجاتم بده...

نجاتم بده!

در من هنوز لبخندی هست

که می تواند چیزی یادت بیاورد...


"لیلا کرد بچه"

کانال تلگرام

http://telegram.me/sherhayekhandenashode

و شب که خسته تر از خواب ِچشم هام شده...

و شب که خسته تر از خواب ِ چشم هام شده

شروع می شوم از «جمعه» ی تمام شده

صدای هق هق ِ تو، پشت خنده های من است

صدای خرد شدن توی دنده های من است 

دست خودش نیست...

دست خودش نیست...

پنج شنبه عطر نبودن دارد...

بسان دختری با موهای بافته,....

که در پشت پنجره قدیمی خانه,چشم به راه مسافری نشسته است 

خاطره ها را که نمیشود گلچین کرد...

 

خاطره ها را که نمیشود گلچین کرد

هرکدامشان که دلش خواست سرش را می اندازد پایین و می آید به خانه

و می رود توی اتاق و دراز میکشد روی تخت

و منتظر می ماند خوابم بیاید 

آنقدر ساده ام که گمان می کنم...

آنقدر ساده ام که گمان می کنم تو هم
مانند من به آنچه نشد فکر می کنی
حتی خیال می کنم این من ، خود تویی
اینجا نشسته ای و به خود فکر می کنی