دوستت دارم...

دوستت دارم های سیزده سالگی را
روی بخار شیشه ی کلاس کشیدیم
با یک قلب
و حرف اول یک اسم  

دوستت دارم های بزرگ تر را
در نامه های عاشقانه نوشتیم
پنهانشان کردیم

_هنوز هم یکی از آن نامه ها آنجاست
من از ترس مادرم
جوری پنهانش کردم که حتی خودم هم نتوانستم پیدایش کنم_

دوستت دارم،

و زنان در حوالی سی سالگی
شاید دیگر
قلبی روی بخار شیشه نکشند
اما
هنوز هم پر از دوستت دارمند
چند تا از دوستت دارمهایم را
برایت
مربای آلبالو درست کرده ام

چند تا را
گرد گرفته ام از اشیا
با یکی از آنها
پیرهنت را اتو کرده ام
و با یکی
با یکی دارم
این شعر را برایت می نویسم...

"رویا شاه حسین زاده"

نظرات 1 + ارسال نظر
آدم جمعه 22 آبان 1394 ساعت 23:49 http://autumn-girl.blogsky.com

خیلی قشنگ بود...حال قشنگی داشت توش....

Merci azizam

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.