بی تو مهتاب شبی...

بی تو مهتاب شبی در بغل پنجره مُردم
و خودم را به غم انگیز ترین درد سپردم


تو که رفتی و رمیدی و گذشتی و رسیدی

من به جز حسرت و اندوه ولی سهم نبردم 


و دلت بود از این هجرت پر درد خبردار

مرگ بادم که فریب تو و لبخند تو خوردم


وعده کردی که مرا خسته و تنها نرهانی

من ولی تا صدمین روز به یاد تو شمردم


باز میگویم و میگویمت ای مرغ مهاجر

بی تو مهتاب شبی در بغل پنجره مُردم

نظرات 1 + ارسال نظر
اشک مهتاب پنج‌شنبه 28 آبان 1394 ساعت 20:01 http://ehsasebinazir.blogsky.com

سلام عزیزم...
مطالب زیبایی داری...
خوشحال میشم به وب منم سری بزنی..
موفق باشی..

merci az lotfet hatman

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.