این شعر را سرسری بخوان...

این شعر را سرسری بخوان،

ولی اگر شد، دوبار بخوان!

پرسید،

چطور مینویسی از کسی که نیست؟  

از کسی که انگار هرگز نبود!

هیچکس نمیداند، برای نوشتن باید بهانه باشد!

مثلِ، مثلا غروب ماتم زده ی کسل کننده ی یک روزِ پُر از تنهایی...

یا خاطرات خاک گرفته ی کسی،

پشت سالیانی که با درد گذشت

یا عکس های کسی که دیگر کنارت نیست

که انگار هرگز نبوده است

هیچکس نمی داند

هچکس نمیداند آنکه رفت،

غریبه نبود...

این را تنها آنهایی میدانند که بی بهانه از او مینویسند!

 

"نیکی فیروزکوهی"

 

کانال تلگرام

http://telegram.me/joinchat/AwrsuTOIT4R2gBrxNTYDAg

 

 

 

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.